سلام دوستان
دو سه روز تعطيلي طالقان بودم جاي همه خالي...
هوا بسيار عالي بود و شب بسيار سرد...
برف هم بيشتر در ارتفاعات بود و در روستاها آب شده بود..
خلاصه همه چيز دست به دست هم داده بودند و گمان كنم كه بهار در راه است...
بهار بهار...
پرنده گفت یا گل گفت؟
خواب بودیم و هیچکی صدایی نشنفت
بهار بهار...
صدا همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود
بهار بهار
چه اسم آشنایی
صدات میاد اما خودت کجایی؟
وا بکنیم پنجره ها رو یا نه؟
تازه کنیم خاطره ها رو یا نه؟
بهار اومد لباس نو تنم کرد
تازه تر از فصل شکفتنم کرد
بهار اومد با یه بغل جوونه
عیدو آوورد از تو کوچه تو خونه
حیاط ما یه غربیل
باغچه ی ما یه گلدون
خونه ی ما همیشه
منتظر یه مهمون
(شاعر: محمد علي بهمني)