داستانهای جنهای طالقان را نمیدانم شنیدهاید یا نه.
من مدتی پیش با یکی از پیرزنهای خوشزبان و خوش مشرب طالقانی صحبت میکردم. صحبت همین چیزها شد. پیرزن گفت که اجنه زن را در سربالایی به گردپایش هم نمیرسی اما اگر او را در سرپایینی دنبال کنی میتوانی بگیریش!
من علت را پرسیدم و او گفت:
پستانهای اجنه خیلی دراز است و هنگام دویدن در سرپایینی میافتند لای پاهایش و زمین میخورد. ولی در سربالایی او آنها را میاندازد روی دوشش و به سرعت برق بالا میرود...
یک پیرمرد طالقانی شهرنشین (و کمی خالی بند :)) هم یک بار بچه که بودم تعریف میکرد که: یک روز صبح زودتر از معمول رفتم حمام. تنها من در حمام بودم و دلاک هم چون سرش خلوت بود سنگ تمام گذاشت و علاوه بر کیسه کشیدن و لیف زدن یک دست مشتومال (ماساژ) حسابی هم داد. در همین حین با هم گپ هم میزدیم و صحبت به همین جن و این چیزها رسید. او اعتقاد نداشت به این حرفها. من روی شکم دراز کشیده بودم و گفتم که: میگویند جنها به جای پا سم دارند. او روی من بود و داشت مشت و مالم میداد و گفت آقا مگه میشه؟! وبعد یک دفعه پایش را آورد جلوی صورتم و گفت نکند منظورتون از سم این باشه؟
پیرمرد میگوید: دلاک به جای پا سم داشت، شبیه بز! دوپا داشتم و دوپای دیگر هم قرض کردم و همانطور لخت از حمام زدم به چاک...
خوشحال میشوم اگر دوستان دیگری هم داستانهای قدیمی طالقانی از اجنه شنیدهاند برایمان تعریف کنند.
۱ نظر:
سلام
از اينكه من و لينك كرديد بسيار سپاسگذارم.
و اما در خصوص اسمشو نبر خواهشا اسمشو نبر و نهايتا به گفته پدربزرگم در طالقان بگو جيم و نون چون اگه صداش كني مياد
از وبلاگتون خوشم ا.ند با اجازه لينك مي كنمتون
ارسال یک نظر