لنگري (Lengeri)
سيني گرد و كمي گود بوده است از جنس مس.
يا مي توان گفت بشقاب بزرگ
در قديم مرسوم بوده كه غذا را در لنگري مي ريختند و تمامي اعضا خانواده در كنار هم جمع شده و از آن لقمه برمي گرفتند.
كم كم با نفوذ شهرنشيني به طالقان بشقاب هاي مجزا براي هر نفر جاي لنگري را گرفت.
۱۱ نظر:
البته چیز خوبی نبوده که همه از یک ظرف غذا بر میداشتند . چون به نوعی حق خانمها ضایع میشده. مردان با اشتهای فراوان میخوردند و خانمها هم اگر میتوانستند. چون از مادرم شنیدم که بعضی وقتها به خوردن نان قناعت میکرده . چون سر سفره نمیتوانسته جلوی برادر شوهر ها راحت لقمه بگیرد و به نوعی معذب بوده(اگه معذب رو درست نوشته باشم).
خیلی کنجکاو هستم که آن ایام آیا در خود طالقان و یا شهرک صنعتکارانی بودند که این جور جیزها را نولید یا تعمیر میکردند؟ البته منظورم چیزهایی مثل خیش، داس، کوزه و نعل اسب و قاطرها... هم هست. خوشحال میشوم اگر دوستانی اطلاع دارند در وبلاگ مطرح کنند.
بله من در مورد روستاي مادر بزرگم مي دانم كه آهنگري بوده و دقيقاً در ميدان اصلي ده بساط داشته است. و ساخت و تعمير آلات آهني را انجام مي داده. ولي درمورد آلات مسي چون بايد هر ازگاهي سفيد شود (درغير اين صورت كشنده مي شود) حتماً بايد در حوالي بوده باشد.
جالب است
اما فكر كنم در روستاي مابه اين ظرف ميگويند مجيمه (majima)
آقاي حاجيان ماهم مجمه داريم ولي آن يك سيني خيلي بزرگ است كه لبه هاي چين دار دارد. اما لنگري گود است. عين بشقاب فقط بزرگتر است. يكي از آنها را خواهرم به عنوان دكور و زيبايي منزل در خانه نگه داري مي كند. هر وقت به خانه خواهره رفتم يه عكي واضح مي گيرم و ميذارم تو وبلاگ
يادم مي آيد در بعضي از خاطرات مادرم اشاره مي كرد كه نعل بند آمده بود به ده و ...
اين نشان مي دهد در بعضي از روستاها الزاما اهنگر و يا نعلبند ساكن نبو ده اند و براي كسب درآمد بصورت دوره اي در بين روستاهاي مختلف مي چرخيده اند.
با سپاس فراوان از شما
مرسی خانم مشایخ (ها),
ممنون میشوم اگر ممکن بود از مادربزرگ محترم و عزیزتان جزئیات را بپرسید که مثلا آیا اینهااگر ساکن بودند اهل همان ده بودند و یا اصولا طالقانی بودهاند و آیا فقط صنعتکار بودند یا در کنارش کشاورزی هم میکردند. در میان مردم ارج و قرباشان چطور بوده (قدیم گویا صنعتگران از آنجایی که صاحب زمین نیودند از مرتبه اجتماعی بالایی برخوردار نبودند) و...
انشالله سایه مادربزرگ عزیزتان صدسال دیگر بالای سرتان باشد (دلم برای مادربزرگ خودم حسابی تنگ شد)
عزيز جان يا نگار جان،:)فقط مي دانم براي ما عزيزي.
در روستاي پدري من، همانطور كه قبلاً هم اشاره كرده بودم آهنگر وجود داشت. البته هم زمين داشت و هم مال.
همسر و فرزندانش و حتي خود او در ديگر مواقع سر زمين كار مي كردند و صرفاً از راه صنعتگري امرار معاش نمي كرده اند. درمورد اجر و قرب مي پرسم
دست شما درد نکند. در روستای ما دنبلید هم تا آنجا که من میدانم آهنگری بوده.
البته این مربوط به هفتاد الی صد سال اخیر است و قبل از آن را خیلی خبر ندارم!
مرسی خانم مشایخ عزیز.
در ضمن من نگار هستم ولی شما هم برای ما خیلی عزیز هستید :)
ارسال یک نظر