اما در مورد تسلیم شدن دکتر به قوای دولتی و ماجرای امان نامه و قرآن مهر شده و وعده های وثوق الدوله و تیمور تاش (سردارمعظم خراسانی) برخی این عمل دکتر را یک اشتباه بزرگ سیاسی می دانند که به قیمت جانش تمام شد و از این دیدگاه او نباید فریب این بازی ریاکارانه را می خورد. شاید او هم می دانست که در صورت تسلیم، دشمنان هیچ تخفیفی برایش قائل نخواهند شد اما آنچه مسلم است اینکه او که کار نهضت را تمام شده می دید با این عمل خود دست کم جان همراهانش را نجات می داد.از سویی چندی قبل از آن فرستادگانی از طرف وثوق الدوله (صدر اعظم وقت) با سران جنگل مذاکراتی داشتند و شاید دکتر می پنداشت که این چراغ سبز در راستای همان مذاکرات است.تسلیم دکتر آنجنانکه همه مورخان و صاحبنظران گواهی می دهند از سر ترس نبود. او قبل از این از مهلکه های سخت تری هم با شجاعت و تدبیر رسته بود. مانند روزهای سخت محاصره در ماسوله که دکتر حشمت با یارانش پایداری جانانه ای کردند و با عبور از مسیر صعب العبور قله های شاندر من از محاصره نجات یافتند و یا زمانیکه امیر اسعد (فرزند سپهسالار تنکابنی) به فصد براندازی پایگاه جنگلیها در شرق گیلان به سمت لاهیجان لشکر کشید، دکتر حشمت و قوای لاهیجانی همراهش دلیرانه به سمت قشون او یورش برده و در رودسر شکست سختی را به آنها تحمیل کردند.هنگامی که خود سپهسالار هم قشونی به سمت لاهیجان کشید این بار قوای لاهیجانی به رهبری دکتر حشمت او را هم مغلوب و منهزم نمودند تا تتمه آبرویی که محمد ولی خان خلعت بری ( سپهسالار تنکابنی) در جریان مشروطه و همصدایی با مجاهدین مشروطه خواه گیلان کسب نموده بود، از بین برود.
در واقع دکتر حشمت گمان می برد که نهضت در آن مقطع زمانی به آخر خط رسیده و عقب نشینی های فرسایشی جز اینکه روحیه افراد را تنزل و جانشان را در معرض خطر بیشتر قرار دهد، سودی نخواهد داشت. بویژه آنکه بدستور میرزا کوچک خان، جنگلیها از تیراندازی به سمت قزاقان ایرانی منع شده بودند حال آنکه قزاقان چنین مروتی را در حق آنان روا نمی داشتند. این امر به خاطر احساسات وطنپرستانه شدید میرزا کوچک خان بود که البته هزینه های بسیاری از جمله اختلاف میان جنگلیها و تلفات جسمی و روحی زیادی را به همراه داشت.اینچنین بود که دکتر حشمت و همراهانش در قلعه گردن تنکابن تسلیم شدند. اما از همان دقایق اولیه برخورد تند با او و همراهانش آغاز شد. دکتر و یاران نزدیکش را به رشت آوردند و دادگاه فرمایشی جهت محاکمه او در باغ محتشم رشت تشکیل و دکتر حشمت جنگلی به اعدام محکوم شد.در حالیکه در ایام برگزاری محاکمه، دکتر در زندان زیر شکنجه های وحشیانه بود.
سرانجام روز چهارم اردی بهشت ماه سال هزار و دویست و نود و هشت در قرق کارگذاری رشت در میان اندوه فراوان جمعیت حاضر ، دکتر حشمت را پای چوبه دار بردند. خود دکتر مردانه بالای چهارچوبه رفت و طناب را هم خود به گردن انداخت و تنها این بیت را خواند:
« منصور وار گر ببرندم به پای دار
مردانه جان دهم که جهان پایدار نیست»
در این هنگام هیجانی در میان جمعیت در گرفت و آشوبی به پا شد که باران گلوله ها جهت خاموشی مردم باریدن گرفت و بدستور تیمور تاش، حکم به سرعت به انجام رسید.و اینچنین پرونده زندگانی مردی که عمری را در خدمت به میهن گذرانده بود، بسته شد. اما یاد و خاطره و راهش هرگز.
نقل از وبلاگ "حرف دل"
http://mohammadelhami.blogfa.com/post-19.aspx
http://mohammadelhami.blogfa.com/post-19.aspx
۹ نظر:
در قضیه تسلیم شدن دکتر حشمت، به اصطلاح آقای کسمایی "یکی از سر کردگان جنگل" تاثیر داشته و او به دکتر خیانت نمود و باعث شد دکتر به تصور اینکه سایر یاران تسلیم شده اند خود را تسلیم کرد که نیرنگ زدند و او را به دار آویختند. میرزا کوچک هم به همراه یک سرباز آلمانی که اسمش فراموشم شده به طرف غرب گیلان میگریزد و ...
خيلي ممنون از داستانهاي تاريخي اتان اما من ارتباط آن را با طالقان نفهميدم؟!!
به نظر من برچسب خاطرات ايام قديم هم براي اين نوشته كمي بي معنا است.
نميدونم خبر داريد؟ خانهدكتر حشمت متاسفانه بر اثر بيتوجهي مسئولان ديگر خرابه شده. خانهاي كه شايسته بود به موزه تبديل شود. يادم نميرود حدود 10-12 سال پيش به بخشدار پيشنهاد داديم كه تبديل به موزه شود اما متاسفانه نشد. حالا سر فرصت عكسي خواهم گذاشت.
خانم مشایخ من صرفا چون در نوشته قبلی راجع به حشمت خان نوشته بودم گفتم شاید بد نباشد زندگینامهای از او هم در وبلاگ در دسترس دوستان باشد.
از این گذشته به هر حال عمر طالقان فقط محدود به همین خاطرات و تجارب ما و یا والدین و پدربزرگ و مادربزرگها و به طور کلی صدسال اخیر نیست که!؟ و شاید بخشی از شناسایی طالقان هم شناسایی تاریخ آن باشد و خوب حشمت خان در حقیقت برجستهترین شخصیت تاریخی ما طالقانیها است!
ضمنا دکتر حشمت متولد روستای شهراسر پایین طالقان است
از توضيح دوستان ممنونم. اما با كمال شرمندگي عرض كنم من نميدانستم دكتر حشمت طالقاني است آن هم از روستاي شهراسر كه تقريبا با ما همسايه هستند.
اشکالی ندارد خانم مشایخ عزیز, خیلی هم غریب نیست. چه بسا کسانی از خود شهرآسر هم باشند که ایشان را نشناسند. بخصوص که خانه قدیمی منسوب به او هم خراب شده است و دیگر چیزی که یادآور او تاشد در آنجا باقی نمانده است.
دستتان درد نكند
آيا طالقان به غير از چهره هاي مذهبي، افراد ديگري هم داشته است كه خارج از حيطه دين و مذهب به نام بوده باشند.
دستتان درد نكند
آيا طالقان به غير از چهره هاي مذهبي، افراد ديگري هم داشته است كه خارج از حيطه دين و مذهب به نام بوده باشند.
ارسال یک نظر