وقتی به سد رسیدیم قسمت انتهایی سد خالی بود. آب رودخانه هم گلی بود ولی هنوز زیاد نشده. آنقدر که انتظار داشتم برف نبود. قسمتی از راه هم که هنوز خاکی است. البته فکر کنم پایین طالقان هنوز راهش ناجور باشد. به ده رسیدیم . چهار پنج سگ دور ماشین را گرفتند. بسم الله بسم الله آمدیم پایین. کاری نداشتند. ذوق زده شده بودند!! نزدیکای خانه یه روباه مرده بود که از قرائن و شواهد معلوم بود خودش مرده . چون جای زخمی بر بدنش نبود . شاید از گرسنگی و سرما یا بیماری. اول خیال کردم خودشو الکی زده به مردن. خوب مکاره دیگه.
۷ نظر:
آخی؛ این طفلک از گرسنگی مرده! به قول خودمون شکمش به پشتش چسبیده. لابد از نتایج سرمای سخت زمستانی است که گذشت.
یادم رفت آقای قاسمی عزیز از شما تشکر کنم که ما رو با خودتان در این سفر همراه کردید. این عکس گوسفندها را که نگاه میکنم انگار بوی آغل و بع بع اشون رو هم میشنوم.
آقاي قاسمي
ممنون از عكسها. طفلي روباهه...
چه خوبه كه اينجا داره واقعا هواي طالقون رو مي گيره!
ممنون آقاي قاسمي
عكسها واقعاً زيبا بود.
حق با شماست جاده پايين طالقان بسيار بد است و آب سد به جاده نفوذ مي كند و مجبورند هي مسير جاده را به بالاتر منتقل كنند و اين باعث سردرگمي مسافرها حتي بلد مسير مي شود.
اول كه عكس روباه را ديدم خيلي حال كردم ولي با خواندن نوشته اتان حالم گرفته شد.
عكس كرسي با آن جاجيم زيبا و آبخوري گوسفندها هم كه حرف نداشت. دست شما درد نكند.
فکر کنم سرمای امسال خرابی زیادی کرده باشد. کنتور آب ما ترکیده بودو همشهریها از فلکه بیرونی آب را قطع کرده بودند و طبقه تحتانی که همیشه رطوبت دارد هم آب افتاده بود و همه فرشها را خیس کرده بود و بوی بدی در فضا پیچیده بود.
این پست چقدر عطروبوی طالقان داشت! ممنون به خاطر عکسها.
ارسال یک نظر