۱۳۸۶/۰۸/۰۵

شب چرز

عزيز و نگار عزيز، دوست قديمي بنده، چشم
از شب چرز (با فتحه بر سر حرف چ و حرف ر) شروع كنيم چطوره؟؟
دوستاي عزيز و جوان تر، تا به حال گوشتون به اين اصطلاح خورده؟؟
يك رسم بسيار قديمي و زيبا كه براي مردم طالقان هنوز هم بيدار و زنده است
در شب هاي سرد سال كه فكر و خيال كشاورز ها از زمين و مزرعه و غيره در طالقان راحت ميشد شب ها گرد كرسي هاي تنوري جمع ميشدن و شروع ميكردن از خاطرات قديم صحبت كردن كه اين جمع گرم و دوست داشتني با چند استكان كوچك چاي مادر بزرگ و يه كاسه گردو و كشمش و احتمالا" يه بشقاب برگه زرد آلو يا برگه سيب گرم تر ميشد.
به اين خوردني ها كه پاي شب نشينيهاي شبانه زمستان مياوردن ميگفتن شب چرز كه يادم مياد من عاشق گردوهاش بودم و بيشتر از اون عاشق برگه هاي زرد آلوش.
اين دور همنشيني شبانه يا همون بهتر كه بگم زمستانه هفته اي چند شب برقرار بوده و اونهايي كه بيشتربا هم فاميل بودن يا بيشتر با هم ميجوشيدن بيشتر دور هم جمع ميشدن و اين برنامه هر شب منزل يك نفر بود كه از گذشته ها براي هم صحبت ميكردن و براي آينده برنامه ريزي ميكردن
البته بنده در شعر برف كه درپست هاي قبلي براتون گذاشتم به شب چرز اشاره كردم كه اگه كسي خونده باشه اين شعر رو يا بخونه ياد آور اون شب نشيني ها هست.
يادم مياد كه پدر بزرگ خدا بيامرزم ميگفت در زمان هاي خيلي قديم كه حتي نفت هم به سختي گير ميومد براي نور اين شب نشيني ها از چراغ هاي پي سوز استفاده ميكردن كه دود زيادي هم داشته و اصولا" از اين چراغ هاي پي سوز بيشتر در همين محافل استفاده ميشده و در غير از اين موارد مردم در زمستان ها خيلي زود شام ميخوردن و ميخوابيدن چون نوري نبوده و درست به خاطر همين هم محال بوده كه نماز صبحشون قضا بشه.
ياد اون شبها بخير و ياد پدر بزرگ و مادر بزرگ هاي عزيز بخير

۲ نظر:

ناشناس گفت...

دوست عزيز آقاي حاجيان

خيلي ممنون كه شروع به نوشتن كرده‌ايد. اين واژه نزد ما (بالا طالقان)شب چره گفته مي‌شود. فكر مي كنم خط اتصال بين نسل‌ها بوده‌است و انتقال تجربيات به جوانان از راهي شيرين و به ياد ماندني. من هم فقط شنيده‌ام. حتا طالقاني‌هاي مهاجر هم اين رسم را تا مدتي حفظ كرده‌بودند و آنهايي كه در يك محله مي نشستند به ديدن هم مي‌رفتند كه كم كم اين رسم فقط به شب يلدا محدود شد.
با تشكر محمودي

samimi گفت...

سلام،
جالب بود. من هم خاطرات زیادی از شب چرز دارم. یعنی بسیاری از زیباترین خاطرات کودکی.
البته دوران قدیم احتمالا آن چیزهایی که سر میز شب چرز ما بود مثل پرتقال و سیب و گلابی و پسته و ... نبوده است.
پدرم تعریف می‌کند که آن موقع ها میوه به فراوانی امروز نبوده و قدر وقیمتی داشته. حتی از لحاظ قد و قیافه هم خیلی کوچکتر بودند مثلا سیب‌ها و البته خوشمزه‌تر از امروز.

ارسال یک نظر


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلیه حقوق مطالب ، تصاویر و فایل‌های صوتی منتشر شده در وبلاگ متعلق به نویسندگان آن است و هرگونه استفاده از آن‌ها تنها با اجازه مستقیم نویسنده امکان‌پذیر می‌باشد.