۱۳۸۷/۰۲/۲۵

زردگل

اين هم زردگل، هموني كه مي گن كنار مقبره امامزاده ها درمياد و زيرش گنجه؟؟؟ هركي هم بخواد گنجش رو درآره، ‌چون مال امامزاده هاست، نه تنها نمي تونه بلكه آسيب جدي هم مي بينه!!!







بعدازظهري باراني

نشسته ام. گاه به كوه‌هاي محصور كننده مي‌نگرم و گاه به زيبايي مسحور كننده‌شان.
از ايوان خانه تمامي كوههاي باران خورده پيداست. حتي دوردست‌ترين كوه كه چون ديواري خاكستري رنگ در مه غوطه‌ور است و هنوز مي‌توان رده‌هاي سفيد را بر تن تيره‌اش ديد.
كوههاي نزديكتر اما لباس سپيد را بركنده و سبزي بهاري را بر تن كرده‌اند. قماشي سبز با گلهاي رنگ‌رنگ ملموسي كه پروانه‌ها را به سوي خود مي‌كشاند و كامشان را شيرين مي‌گرداند.
از اينجا باغهاي پايين‌دست هم پيداست. درختاني كه هم پاي شرشر باران مي‌رقصند و با هر برق سفيد مي‌شوند و با هر رعد سبز. از اينجا حتي مي‌توان لطافت زردگل‌هاي باران خورده را حس كرد. قطرات باران پاك بوسه بر گلبرگها مي‌زنند، بعد با پاكي خاك پيوند مي‌خورند و طراوت را بر تمامي اين فضاي معطر از سخاوت گلها پراكنده مي‌سازند.

اصطلاح آسیاب خرابه


این اصطلاح را شنیده بودید:

ایچینه خرابه آسیو
ichi-neh kharbe Ausio
همچون آسیاب خراب را می‌ماند

انواع خانه ها و سر پنا ه ها


فکر میکنید چرا در یکی دو سال اخیر فرم خانه ها از سنگ و گچ و آهن و سیمان به شکل هایی نظیر این تغییر یافته؟ در چند پست آینده نیز به معرفی گو نه های دیگر میپردازیم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلیه حقوق مطالب ، تصاویر و فایل‌های صوتی منتشر شده در وبلاگ متعلق به نویسندگان آن است و هرگونه استفاده از آن‌ها تنها با اجازه مستقیم نویسنده امکان‌پذیر می‌باشد.