۱۳۸۷/۱۱/۰۸

اعلاميه مراسم شب چهلم زنده ‌یاد عاطف


مديريت محترم سايت عزيز و نگار،
باسلام و ضمن ارزوي موفقيت براي شما به پيوست اعلاميه مراسم شب چهلم پدر، حاج محمد علي اكبريان ارسال ميگردد تا در صورت امكان در سایت درج گردد. درضمن دراينجا ازكليه عزیزان، دست‌اندركاران سایت و اعضاي وبلاگ عزيزو نگار دعوت مينمايیم كه دراين مراسم وشادي روح مرحوم عاطف حضور بهمرسانند.
باتشكر: عماد اكبريان

۱۳۸۷/۱۱/۰۴

سایه طوبی

پشت من از بار سنگین فراق تو شکست
نازنینا بار هجرت را کشیدن زود بود
گرچه رفتی از نگاهم کی روی از دل مرا
طعم زهرآلود فقدان را چشیدن زود بود
گرچه نقش روی تو در خاطر ما مانده است
روی زیبای تو را زین پس ندیدن زود بود
عاطفا هر چند کوچیدی تو از دار فنا
سایه ی طوبی زسر بردن برایم زود بود
طبع شعر و کلک شیوا نغز گفتارت کجا؟
جرات شعروغزل سفتن برایم زود بود
فرزند عاطف: بهشید اکبریان

۱۳۸۷/۱۱/۰۳

محمد علی اکبریان پدری دلسوز و مهربان برای همه ما بود

"چه جانفرساست این درد جدایی"

وداعی تلخ بود و حزن انگیز
سراسر سینه ام از غصه لبریز

گرفتم دست لرزانت به نرمی
فشردم بر دو چشمانم به گرمی

"پدر این آخرین دیدار ما بود"

لبت خاموش بود اما نگاهت
به آرامی به من بدرود می گفت

"چه جانفرساست این درد جدایی"

همین دیروز بود با تو نشستم
هزاران عهد وپیمان با تو بستم

به من گفتی ره مردانگی را
فروتن بودن و افتادگی را

به من گفتی که دانش بهترین است
پسر غافل مشو راه تو اینست

ادب را پیشه کن در زندگانی
به مظلومان کمک کن تا توانی

"دریغا زندگی بس بی وفا بود"

الا ای تار و پود و ریشه من
تو ای سرچشمه اندیشه من

رسد روزی که آیم بر مزارت
نشینم بار دیگر برکنارت

به یاد او

پدر بزرگ عزیزم
نوشتن از تو برایم بسیار دشوار است.این چند سطر توانایی بیان بزرگی روحت را ندارد اما نوشتن از توست که به این کلمات ارزش می دهد و به من جرات,وگرنه نه من شاعری چون توام و نه نویسنده ای چیره دست!
جداشدن سخت است از تو که دلت دریایی بود از صدف های عشق,لبت گلی بود که به هنگام شکفتن عطر دوستی می پراکند,در چشمان آبی ات مهری بود که تصویری از مهربانی درونت را نمایان می کرد,گرمای دست هایت یاس نوازش می کاشت و شعرهایت زندگانی را معنا می کرد.
فرصت شناخت تو را پیدا نکردیم که زمان اندک است برای فهمیدن راز گل سرخ ولی چه می توان کرد که گفته اند:
آب دریا را اگر نتوان کشید پس به قدر تشنگی باید چشید
نامت جاوید باد که اندیشمندان را پایانی نیست!

امیرحسین صادقیان نوه شادروان حاج محمدعلی اکبریان(عاطف)

۱۳۸۷/۱۱/۰۱

چهلم و مراسم بزرگداشت زنده یاد محمد‌علی اکبریان (عاطف)

پدرمسافری غریب است که درقربت غریبانه خویش درلقا حق تعالی مامن وآرامش گزیده است .
روزپنجشنبه 10/11/87ازساعت 30 /10 درمسجدجامع شهرک طالقان به یادچهلمین روزپروازش گردهم می آئیم وپس ازبرگزاری مراسم وصرف ناهاردرجوارخانه ابدی پدربه سوگ خواهیم نشست .
چشم به راه همه دوستدارانش خواهم بود.
فرزندعاطف "مسعوداکبریان "
تهران 1/11/87

۱۳۸۷/۱۰/۲۵

یاد عاطف

هو العزیز

با تمام حزن و اندوه در سینه و بغض در گلویم قطعه ای را که در رثای استاد گرانمایه و پدربزرگ ارجمندم (عاطف) سروده ام به دوستدارانش و همه کسانی که در غم از دست دادن آن عزیز با من شریک بودند تقدیم می نمایم :

یاد عاطف

عاطفا، یاد تو هر جا که شوم ره جانان من است
نشوم خیره به جایی جز آنجا که خاطرت یاد من است

شعرهایت همه سبز، نغمه هایت همه ساز
عطر تو چون گل یاس، در هوای ذهن بیدار من است

در فراق تو کسی مونس و غم خوارم نیست
این عزیز است ونگارش ، همه شب غمگسار من است

طالقان را طلاکان خواندی و سرزمین رادمردان
خورشید تابنده ای بر این دیار، که زادگاه من است

گر بگسلد زمانه بند من و تو در جهان باکی نیست
دلخوشم به خونی که جاری در رگ های من است


شهاب الدین اکبریان
25/10/87

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلیه حقوق مطالب ، تصاویر و فایل‌های صوتی منتشر شده در وبلاگ متعلق به نویسندگان آن است و هرگونه استفاده از آن‌ها تنها با اجازه مستقیم نویسنده امکان‌پذیر می‌باشد.