۱۳۸۷/۰۱/۲۸

قسمتي از مراسم يك عروسي

خانم محمودي به مراسم قند شكنان اشاره كردند و زماني كه داشتم آن را مي خواندم ياد يك سنت ديگر افتادم كه مي گويم:

روز عروسي عروس را بعد از آمدن از حمام آرايش مي كنند، لباس عروسي مي پوشد و وقتي آماده رفتن به خانه داماد مي شود برادر و پدر عروس يا دونفر مرد از محارم او دو طرف او مي ايستند او را سوار قاطر يا اسب مي كنند كه قبلا پالان آن اسب يا قاطر هم تزيين شده است. و حتي زماني كه عروس سوار بر قاطر است دو نفر ساقدوش در دو سمت عروس هستند و عروس را تا جايي كه داماد اتو كشيده با كت وشلوار دامادي منتظر اوست همراهي مي كنند. (قبلا درخصوص اينكه اين قرار كجا باشد هماهنگي مي شود)
مردم هم كه دو طرف كوچه ها يا روي بامها نشسته اند و نظاره گر اين مراسم هستند با هلهله و شادي از عروس و داماد استقبال مي كنند.
در اين وقت داماد از دور از روي سر عروس سيب يا انار كوچك، تكه هايي از همان كله قند خرد شده در شب بله برون پرتاب مي كند كه به اين كار نار زدن مي گويند البته فكر ميكنم ميوه اي كه از آن براي اين كار استفاده مي شود بسته به فصل عروسي متفاوت باشد.
مردم چون معتقدند كه برداشتن نار ها مثل برداشتن شادباش (شاباش)شگون دارد براي جمع كردن آن سعي دارند از يكديگر سبقت بگيرند كه اين خود جداگانه مراسمي است تماشايي!
بعد از نار زدن پدر و برادر عروس، عروس را به داماد تحويل مي دهند و عروس همچنان سوار بر مركب دست در دست داماد دارد و به سوي خانه بخت مي رود.

۳ نظر:

ر. م. گفت...

من در بچگي شاهد چند عروسي در طالقان بوده ام و مي دانم براي جمع كردن "نار" بعضي ها چه سر و دستي مي شكانند. اين نار زدن براي نشان دادن قدرت بازو و نوعي مسابقه در مردان بوده است كه به يكديگر نشان دهند تا چه حد مي توانند چيزي را پرتاب كنند.
چيزي شبيه پرتاب ديسك امروزي در رشته دو و ميداني:)

جالب اينجاست كه ديدم داماد اول سيب را گاز زد، بعد پرتاب كرد.

محمد حسن قاسمي گفت...

می خواستم همین نار زدن را بنویسم که خانم مشایخ از ما سبقت گرفت اما خاطره اش را بعدا مینویسم. احتمالا داماد "گسنه" بوده که سیب را گاز زده

samimi گفت...

خانم مشایخ من هم یک خاطره محو از نارزدن دارم. شاید سه یا چهارساله بودم و تنها چیزی که یادم مانده قاطر تزدین شده عروس است و هلهله و هیاهوی بسیار.
نار زدن یک جور زورآزمایی و رقابت هم بوده و اگر دادماد نمی‌توانست آن طور که باید بزند چه بسا اجساس سرافکندگی هم می‌کرده و یا برعکس تا مدتها از ناز شستش تعریف می‌کرده و می‌کردند.

ارسال یک نظر


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلیه حقوق مطالب ، تصاویر و فایل‌های صوتی منتشر شده در وبلاگ متعلق به نویسندگان آن است و هرگونه استفاده از آن‌ها تنها با اجازه مستقیم نویسنده امکان‌پذیر می‌باشد.