۱۳۸۷/۰۳/۱۱

بوي زندگي!


۶ نظر:

samimi گفت...

به به، بوی نان تازه از این عکس‌های زیبا استشمام می‌شود.

ش. مشايخ گفت...

چه عكسهاي قشنگي ياد روزهايي كه گذشته و لذتش برام مونده افتادم.گردي خوشگل و نرم چونه خمير، وردنه اي كه براي من سنگين بود، تنور داغ كه از سوختن مي ترسيدم و كارهاي ماهرانه مادربزرگم كه خمير و چونه مي كرد با مهارت وردنه مي كرد رو نونه بند پهنش ميكرد و با شجاعت به ديواره داغ تنور مي كوبيدش.

ش. مشايخ گفت...

يادم رفت اصل كاري رو بگم بوي نون واااااي هنوزم وقتي يادم مياد دل ضعفه مي گيرم.

ر. م. گفت...

يادش بخير كه آنقدر كنه مي شديم تا يه تكه خمير ولي از نظر آنها بركت خدا را بدهند به ما تا حروم و هدرش كنيم و
اونقدر باهاش ور مي رفتيم تا حسابي سياه مي شد و سفت.

محمد حسن قاسمي گفت...

خدا رو شکر 3 سال پیش یه تنور نقلی جور کردیم . هنوز لذت نان دبستن تا حدی در وجودم هست.

نوشيد محمودي گفت...

ممنونم دوستان. راستش من از اينترنت به دور هستم و دير به دير مي‌تونم بيام و سايت را ببينم. خواستم حمل بر بي ادبي نباشه.

ارسال یک نظر


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلیه حقوق مطالب ، تصاویر و فایل‌های صوتی منتشر شده در وبلاگ متعلق به نویسندگان آن است و هرگونه استفاده از آن‌ها تنها با اجازه مستقیم نویسنده امکان‌پذیر می‌باشد.