۱۳۸۷/۰۹/۱۱

گذری بر آبشار کرکبود



راستش را بگم اصلا قصد نداشتیم بریم کرکبود. رفتیم تا پول دیوان غواص را که به علت قیمت نسبتا بالاش خوب فروش نرفته بود بگیریم. یکیش را هم یک گردشگر اهل اصفهان خریده بود. ( البته یه نکته هم اینجا بگم. کار فرهنگی کردن جز عشق نمی طلبد. گاهی یه چیز هم باید از جیب بزاری. همانطور که ما هم قسمتی از سود فروشنده را از جیب دادیم. )بگذریم. مغازه بسته بود و من پای بازگشت نداشتم. گفتم یه دوری بزنیم تا باز کند. رفتیم شهرک و اوانک و ... تا رسیدیم به تابلوی کرکبود. تابلوی کرکبود را رد کردیم زدم رو ترمز. به دوستم گفتم من جز ده خودمان با چند تا ده که به خاطر امامزاده رفتیم جاهای دیگه طالقان نرفتم. خلاصه سر خر را به سمت کرکبود کج کردیم. پس از پیچ در پیچ های 360 درجه ای به یک دشت وسیع رسیدیم. ظهر تابستان بود اما رگبار زده بود و هوا روح نواز. به ده اول رسیدیم . وای که چه باغ سیب هایی داشت. گفتند اینجه هَشانه. به راهمان ادامه دادیم و رسیدیم به کرکبود. نزاشتن ماشینو به داخل ده ببریم. جوانک میگفت یه ربع ساعت راهه. پس از پیمودن مسیر ی که از داخل روستا رد میشد از انتهای روستا خارج شدیم. آنجا هم باغ سیب بود و مردی داشت سیبهاش را به گردشگر ها میفروخت. کنار راه دره ای بود که واقعا عمیق بود.با وجود اینکه اهل کوهم ولی من را خاک کبود رنگ آنجا(شاید مصداق کرکبود باشد) و ارتفاع وحشتناک دره گرفت. دیوار بلندی که با زاویه قائمه به ته دره وصل میشد.
بعد از آن، سراشیبی به سمت آبشار شروع میشد. خیلی ها همانجا می ایستادند . ما هم خواستیم همانجا بمانیم ، اما اگه پایین نمیرفتیم جدا از کفمان میرفت. رفتیم پایین. خنکای آبشار آنقدر لذت بخش بود که دمی را به نظاره ایستادیم. یادم رفت بگم پسر نگهبان دم ده گفت بهار هیبت و عظمت آبشار دیدنی است اما در تابستان هم که کم آب است ارزش دیدن را دارد. شدت آب به حدی بوده است که سنگ های زیر آبشار را همانند حوضچه های تقریبا بزرگ که جون میده برای آبتنی در آورده است.
نکته ای که قابل بیان است این است که لا اقل اگرشورا در مسجد را می بندند یه دستشویی عمومی برای این مکان که گردشگر زیاد داره بزارن.

۳ نظر:

نوشيد محمودي گفت...

آقاي قاسمي
از طرفي خوش‌حالم كه درباره ده ما نوشتيد. و از طرفي متاسفم كه سخت گذشته ولي اگر جاي شورا باشيد كه پنج‌شنبه جمعه با حداقل 3 تا 4 اتوبوس گردشگر مواجه بشوند به‌علاوه شمار بسيار زيادي از سواري‌ها كه همگي بازديد كننده آبشار هستند و گه گاه براي پارك كردن و سد معبر شدن مشكلات زيادي را براي ساكنان ده به بار آورده باشند راهي جز بستن جاده نمي‌بينيد.اما در مورد سرويس بهداشتي هم واقعا مشكلي شده چون نظافت و تميز ماندن سرويس‌ها خودش مسئله بزرگي ايجاد خواهد كرد.

محمد حسن قاسمي گفت...

خانم محمودی
من هم از طرفداران حفظ حریم ده از دسترسی بی مورد گردشگران هستم . ما هم در دهمان یک برکه فصلی داریم که تا قبل از سهمیه بندی بنزین شده بود پاتق غریبه ها. این جماعت ماشینهای خود را تا جایی میبردند که تا به حال خود اهالی ده نبرده بودند. خلاصه بحث سر همین بود که مانند روستای شما یک زنجیر در جایی که کاری به اهل ده نداشت ولی آغاز راه برکه بود بکشند که بالاخره بنزین سهمیه شد و غائله ختم.
من از محدودیت ورود به ده شما فقط در توصیف گردشم استفاده کردم و انتقادی نسبت به آن نداشتم.
از توضیحات شما در موردسرویس بهداشتی هم متقاعد شدم .البته این مشکل در اکثر مکانهای گردشگری وجود دارد . به امید آنکه فرهنگ بالا رود و رعایت بهداشت در این مکانها بشود.
البته این را هم بگم که به من فشار نیامده بود بلکه به دوستم فشار آمده بود.

samimi گفت...

سلام به همه دوستان!
جیره بندی بنزین لااقل این یک حسن را برای ما طالقانی‌ها داشت.

ارسال یک نظر


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلیه حقوق مطالب ، تصاویر و فایل‌های صوتی منتشر شده در وبلاگ متعلق به نویسندگان آن است و هرگونه استفاده از آن‌ها تنها با اجازه مستقیم نویسنده امکان‌پذیر می‌باشد.