۱۳۸۸/۱۲/۲۶

فریادآشفته

در دلم گوید سروش پاک
می آید بهاران زود
می شکوفد خاک
سر برون آرد گیاه از آ ن
می شود صحرا به صدها رنگ
قمری می نوازد چنگ
بر زبان آرند بلبلها گونه گون آهنگ
من چنین گفتم چنین گویم
"چهل سرباز" بر خیزید از خواب
زین همه سرما و سوزو برف وباران زمستان من ندارم تاب
دریابید آواز من آشفته ی خاطر پریشان را
چند باید خفت دیگر
پس چه هنگام است بیداری؟
برخیزید زین بستر
هم کمند خویش بگشایید
بر فراز بام ایران گام بگذارید
هم درفش کاویانی را
بر بلندای سرای شهر ایران راست بفرازید
آتش پاک خرمندی و رادی را
روشنایی درستی را
اندر آتش دان این آتشگه ویران
از ستمهای کُشانی و فرنگ و روم و تازی مرد افروزید
...
از مجموعه فریاد پریشانی-رضا قدسی(م.کیخسرو)

۱ نظر:

ادیبی گفت...

آقای قدسی هم شعر فشنگی بود و هم به موقع. عید همه همولایتی‌ ها هم مبارک ((-:

ارسال یک نظر


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلیه حقوق مطالب ، تصاویر و فایل‌های صوتی منتشر شده در وبلاگ متعلق به نویسندگان آن است و هرگونه استفاده از آن‌ها تنها با اجازه مستقیم نویسنده امکان‌پذیر می‌باشد.